گذشت عمرِمن ُ گفت هر چه بود گذشت
به گریه گفتم آری ولی چه زود گذشت
بهار بودُ تو بودیُ عشق بودُ امید
بهار رفتُ تو رفتیُ هر چه بود گذشت
گَرم به عمر شبی خوش گذشت آن شب بود
که در کنار تو با نغمه و سرود گذشت
راستی دیروز مثل همیشه وقتی تو کمدم دنبال یه کتاب می گشتم دفتر
شعرمو دیدم ولی این بار بعد از چند لحظه تامل ولش نکردم بلکه در
آواردمو یه نگاهی بهش کردم ( حامد نوشته هات دوباره به من جون
داده از این به بعد از اون تو ، توی وبلاگ مینویسم )
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری امیدوارم همیشه موفق باشید.۱ سری هم به من بزن. .......†
سلام
متن زیبایی بود
خیلی دوست دارم با کسی که شییه منه تو وبلاگت آشنا بشم
ایدی مو ادد کم
من لینک تم گذاشتم
راستی وقتی باست نظر دادم دیدم شما هم باشه من نظذ دادی یعنی همزمان جالب بود
سلام اون حامد هست نه من ولی من لینک تو رو گذاشتم
درضمن حامد زیاد اهل چت و آیدی نیست !
بهش تورو حتما معرفی میکنم
قشنگ می نویسی
مرسی !
<a href="http://ddn.blogsky.com" target="_blank"><img src="http://www.blogsky.com/users/blogs/logo/ddn.gif" alt="۞ به انتظار دیدنت ..........." border="0"></a>
سلام اینم لوگویه من :d
دمت گرم پاسخ نظرات منو با حال بده
مشتری جذب کن
کاراتو ردیف کن ۲۶یا ۲۷بریم الموت همین عاشق
منظورت از (همین عاشق )چیه
برای پاشخ به نظر هم توی یاد داشت های منتشر شده روی پاسخ به نظر کلیک کن !